- ۲۹ فروردین ۱۳۹۱
- 6 نظر
- 18,462 بار
- – پ +
- مصاحبه با نفرات برتر ارشد
هادی فردیس، رتبهی 7 تجربی:
برنامهریزی در همهی مراحل زندگی ضروری است
هادی فردیس، رتبهی 7 رشتهی تجربی در کنکور 90 و دانشجوی پزشکی دانشگاه تهران است. میگوید:«این شروع مرحلهای دیگر است و 12 سال زمان در پیش دارم که باید آن را با هدف و برنامهریزی طی کنم.» هادی، دفتر برنامهریزی را مختص کنکور نمیداند و تأکید میکند که این دفتر هنوز با اوست و با او خواهد بود، البته با ویژگیها و اولویتهای تازه در این دورهی جدید که حتماً باید در نظر بگیرد.
تو با سختکوشی و تمرکز، یک فرایند طولانی را طی کردی و به اینجا رسیدی؛ الان که دانشجوی پزشکی دانشگاه تهران هستی چه احساسی داری؟
از اینکه به این مرحله رسیدهام، راضی هستم، اما اینجا شروع یک مرحلهی دیگر است. این مسیر حتی از مسیر قبلی هم طولانیتر است؛ چون مرحلهای را که میخواهم طی کنم، هم دورههای عمومی دارد و هم تخصصی و چیزی حدود 12 سال زمان لازم است تا این مسیر را طی کنم. برای اینکه بتوانم در این مسیر هم مانند مسیر قبلی موفق باشم باید از همین آغاز کار، دوباره تلاشم را شروع کنم و با هدف و برنامهریزی پیش بروم.
یعنی رشتهی پزشکی را آغازِ پایان قلمداد میکنی؛ چه برنامهای داری برای اینکه بتوانی این آغاز را با موفقیت به یک پایان دیگر برسانی؟
این مسیر با مسیر قبلی تفاوتهایی دارد؛ هم خیلی دشوارتر و سختتر است و هم عوامل دیگری در این مسیر است که در مسیر قبلی نبوده است. به نظر من، مهمترین عاملی که در مسیر قبلی باعث موفقیت من شد، تلاش همراه با برنامهریزی بود که میتواند برای مسیر بعدی من هم مؤثر باشد.
فکر میکنی برنامهریزی شخصی در این مرحلهی زندگی به کار تو میآید؟
برنامهریزی چیزی است که در کل زندگی مؤثر است. من برای دانشگاه هم از دفتر برنامهریزی استفاده میکنم. درسها و ساعات مطالعهیآنها تغییر کرده است ولی من حالت کلی برنامهریزی را با این دفتر انجام میدهم؛ فقط با مدلی جدیدتر و متفاوتتر از برنامهریزی کنکور.
به نظر تو لازم است که باز هم برای 12 سال بعدی یک برنامهریزی داشته باشی؟
بله؛ در دانشگاه، هر فردی باید این مسیر را برای خودش برنامهریزی کند و تنظیم این برنامهریزی بر اساس درسهای هر دوره و تخصصی است که قرار است به دست آوریم. اگر دانشجویی تخصص خاصی را بخواهد، باید برای درسهای همان تخصص برنامهریزی کند. نوع استفادهای که من از دفتر برنامهریزی میکنم با زمانی که برای کنکور استفاده میکردم تفاوت دارد. تفاوت آن در این است که دفتر برنامهریزی را با مقتضیات شخصی خودم تنظیم و طراحی میکنم و با این مقتضیات جدید آن را روزآمد و استفاده میکنم. دفتر برنامهریزی برای من مبنا و چارچوب اصلی است و در هر مقطع به مقتضای اولویتهای آن، از این دفتر استفاده میکنم. الان تعداد درسهایم نسبت به کنکور کمتر است اما حجم آنها بیشتر شده است و برای ساعات مطالعه باید زمان را در نظر بگیرم.
الان که دانشجو هستی چگونه تعادل در درس خواندن را رعایت میکنی؟
الان درسهایم را بر اساس اهمیتی که دارند زمانبندی میکنم و ساعات مشخصی را برای زمان مطالعهی آنها اختصاص میدهم. سعی میکنم به همهی درسها اهمیت بدهم و زمانی را به آنها اختصاص دهم. اشتباهی که در کنکور کردم این بود که به درسهای اختصاصی بیشتر توجه کردم و تعادل بین درسها را رعایت نکردم و در درسهای عمومی ضربه خوردم. اکنون با توجه به عادتهای مثبتی که قبل از کنکور در کانون یاد گرفتم و آنها را در خودم درونی کردم، چشماندازی برای آینده دارم و سعی میکنم با انطباق با شرایط جدید و با برنامهریزی، آنها را پیش ببرم. سعی میکنم تمام آموزههای برنامهریزی و آزمونهای برنامهای را در تمام مراحل زندگیام به کار ببرم. به عنوان مثال کلاسور ارزیابی فقط مختص آزمون و کنکور نیست، من بعد از هر کلاس که به خانه میروم به کلاسور ارزیابی مراجعه میکنم و خودم را ارزیابی میکنم و دانستههای قبلی خودم را مرور میکنم. سعی میکنم درس هر روز را در همان روز بخوانم.
آیا در دانشگاه هم درسهایت را پیشخوانی میکنی؟
در ترم اول این کار را انجام ندادم و ضربهی آن را خوردم ولی تصمیم دارم در ترم دوم این کار را انجام بدهم. اگر درسهایم را پیشخوانی کنم، یک طرح و نقشهی کلی از آن درس در ذهن خواهم داشت و چون از آن درس یک چارچوب کلی در ذهن دارم، راحتتر میتوانم درسها را طبقهبندی کنم و یاد بگیرم.
برگردیم به دورهی دانشآموزی؛ قبل از کنکور، فکر میکردی برای درس خواندن برای کنکور باید از زمان خاصی شروع کنی؟
من از همان اول، خوب درس میخواندم، اما چند سال قبل از کنکور ناچار بودم زمان بیشتری درس بخوانم تا تسلط بیشتری داشته باشم؛ به همین دلیل از سال سوم دبیرستان در آزمونهای برنامهای شرکت کردم تا به صورت جدیتر درس بخوانم.
راجع به سال سوم و اهمیت آن برای دانشآموزان توضیح بده.
سال سومِ من با سال پیشدانشگاهی خیلی فرق داشت و در درس خواندن تعادل خوبی نداشتم. در پیشدانشگاهی به دلیل وجود کنکور، انگیزهام برای درس خواندن بیشتر شد. اگر دانشآموزی بتواند این انگیزه را در سال سوم در خود ایجاد کند، با توجه به اینکه 25 درصد از امتحانات نهایی در کنکور تأثیرگذار است، کمک زیادی به رتبهاش در کنکور میکند و حتی باعث میشود این تعادل را در پیشدانشگاهی هم حفظ کند و این کار یک عادت مثبت در او میشود و به پیشرفت او کمک میکند.
چگونه تعادل بین درسهای پایه و پیشدانشگاهی را حفظ میکردی؟
من درسهای پایه را یک بار در تابستان تمام کردم. اول مهر با تکیه بر برنامهی راهبردی و برنامهی مدرسه، علاوه بر تمرکز بر درسهای پیش، زوجدرسهای پایه را یک بار دیگر شروع کردم. من برای کنکور درسهای پایه را 4 بار خواندم و نگرانی نداشتم.
تستزنی در برنامهی مطالعهات چه جایگاه و اهمیتی داشت؟
وقتی بیشتر تست میزدم، مطالب را بهتر میفهمیدم و با تست زدن درس را یاد میگرفتم. من زیاد تست کارکردم؛ بعضی وقتها هفتهای 3000 تا 3500 تست حل میکردم. این کار هم حالت کنکور و هم حالت مبارزهطلبی داشت.
آیا در آزمونها اشتباه هم داشتی؟ آیا دانشآموزانی مثل تو حق دارند اشتباه کنند؟
در مجلهی آزمون خوانده بودم که یکی از رتبههای برتر گفته بود:«من اشتباهاتم را در آزمون بیشتر دوست داشتم، چون باعث میشد این اشتباه را در کنکور تکرار نکنم.» من هم دقیقاً همین حالت را داشتم. چون بعد از آزمون سؤالات را ارزیابی میکردم، بیشتر روی اشتباهاتم تمرکز میکردم تا علتیابی کنم و دیگر آن را تکرار نکنم.
سال گذشته در نیمسال اول قویتر بودی یا در نیمسال دوم؟
من در نیمسال دوم سعی کردم جدیتر و قویتر از نیمسال اول درس بخوانم. در نیمسالاول درسهای پایه را تمام کرده بودم و با ارزیابی و شناخت خود توانستم ضعفهای خودم را مشخص کنم و آنها را در نیمسال دوم به نقاط قوت تبدیل کنم و نیز نقاط قوت نیمسال اول را در نیمسال دوم افزایش دهم.
در دوران نوروز چه انگیزهای باعث میشد که خوب درس بخوانی؟
من در عید سعی کردم تفریح هم داشته باشم. نمیگویم هر روز 20 ساعت درس میخواندم، اما برای ساعات مطالعهام برنامهریزی داشتم و بیشتر از قبل برای درس خواندن زمان گذاشته بودم. هدفی که داشتم به من انگیزه میداد. سعی میکردم صبحها ساعت 5 از خواب بیدار شوم و تا بعدازظهر درس بخوانم. بعدازظهر را به کارهای دیگری که به آنها نیاز داشتم تا حالت افسردگی پیدا نکنم، میپرداختم و برای شروع روز بعد انرژی میگرفتم.
در دوران طلایی نوروز چگونه درس خواندی؟
من در عید سعی کردم روی درسهای پایه تمرکز کنم. تستهای کنکور را با کتاب آبی کانون شروع کردم و بیشتر درسهایم را مرور کردم و از کتاب جمعبندی استفاده کردم.
کتاب جمعبندی چهقدر به تو کمک کرد؟
کتاب جمعبندی شامل بهترین سؤالات سالهای قبل آزمونهاست و حالت شبیهسازی کنکور را دارد. این کتاب خیلی به من کمک کرد و من آن را در دوران طلایی نوروز تمام کردم.
از اینکه درسهای پیش 2 را تا بعد از عید تمام نکرده بودی، نگران نبودی؟
چون با برنامهی راهبردی منطبق بودم، میدانستم میتوانم تا اردیبهشت، درسهای پیش 2 را به پایان برسانم و اگر میخواستم از آن زودتر تمام کنم، خودم را دچار سردرگمی میکردم و نمیتوانستم عمیقتر درس بخوانم.
کتاب زرد عمومی را از چه زمانی شروع کردی؟
من متأسفانه درسهای عمومی را دیر شروع کردم و تمرکز من روی درسهای عمومی کمتر بود. از اردیبهشتماه کتاب زرد عمومی را کار کردم و همین باعث شد در درسهای عمومی اُفت داشته باشم. بهتر است دانشآموزان کتاب زرد عمومی را از نیمسال دوم شروع کنند.
نقش پدر و مادرت در دوران تحصیل و کنکور چه بوده است؟
پدرم مشاور آموزشی و مادرم دبیر و خواهرم دانشجوی زیستشناسی است. هم پدر و مادرم و هم خواهرم یک منبع حمایتی کامل برایم بودند. پدرم همیشه برای آزمونها همراهم میآمد و بعدازظهرها هم با یکدیگر به خانه برمیگشتیم. من همیشه با خودم میگفتم که باید رتبهی یکرقمی بشوم؛ گاهی که رتبهام پایین میشد و حالت افسردگی پیدا میکردم، پدر و مادرم با من صحبت میکردند و به من انرژی دوباره میدادند و میگفتند رتبه، خیلی مهم نیست، مهم این است که بتوانم خوب درس بخوانم. من با خواهرم دوست هستم و بعضی مشکلاتم را با خواهرم در میان میگذاشتم و رفع میشد.
مدرسه و معلمان و دوستانت چه نقشی در موفقیت تو داشتند؟
نقش دوستانم در موفقیت من خیلی زیاد بود؛ بین ما حالت رقابت شدیدی ایجاد شده بود و همین باعث میشد با انگیزهی بیشتری درس بخوانم. مدرسه و معلمان هم خیلی در موفقیت من تأثیرگذار بودند و من از آنها سپاسگزارم.
سبک و شیوه مطالعت؟
سلام میشه برای زیست ریاضی ادبیات دینی فیزیک عربی انگلیس کنکورکتاب معرفی کنید
میشه زودجواب بدین
سلام میشه برا شیمی کنکور برام یه کتاب معرفی کنید
مبتکران یا خیلی سبز
سلام میشه برای ریاضی فیزیک زیست عربی زبان ادبیات دینی کتاب معرفی کنی