تاملند

پست تبلیغاتی

پست تبلیغاتی

تو می‌تونی، من می‌دونم!!!(اعتماد به نفس، کلید موفقیت)

تو می‌تونی، من می‌دونم!!!(اعتماد به نفس، کلید موفقیت)

شب از نیمه گذشته بود اما خواب هنوز با چشمانش غریبهگی میکرد. یک بار دیگر در رختخوابش جابجا شد و سعی کرد آب دهانش را از گلوی خشک شدهاش فرو دهد. اما با این کار، فقط مزهی تلخی را در دهانش احساس کرد. دیگر طاقت نیاورد. بلند شد و روی لبهی تختش نشست. یک لیوان آب خورد و با این کار صدای ضربان قلبش را که بیاختیار در گوشش پیچیده بود، کمتر کرد. 

خیلی کلافه شده بود و با خود میگفت: آخر چرا باید حالم اینطوری باشد؟ من که همهی کارهایم را انجام دادم. درسهایم را خوب خواندم. تستهایم را زدم. آمادگی خوبی را به دست آوردم. پس چرا؟ این چرا و چراهای دیگر، ذهنش را انباشته کرده بود. خیلی کلافه شده بود. چشم‌‌هایش را بست و صورتش را محکم در دستانش گرفت. 

دلش میخواست حسابی گریه کند. آخر این چندمین شبی بود که اینجوری شب را به صبح میرساند. در ضمن، روزها هم وضعش از این بهتر نبود. هر چقدر هم که به زمان کنکور نزدیکتر میشد، این احساسات را در خودش بیشتر و بیشتر حس میکرد. افکار مزاحمی مثل یک لحظه آرامش نمیگذاشتند. یاد اون روزی افتاد که مادرش در مهمانی، جلوی مهمانها کلی ازش تعریف کرده بود و از تلاش و پشتکارش گفته بود. 

یاد پدرش افتاد که با وجود مشغلههای کاریش شب که به خانه آمده بود، کتاب تستهایی را که صبح به او سفارش داده بود از یاد نبرده بود. یاد عمویش افتاد که هر وقت میخواست صدایش کند، بلند میگفت: خانم دکتر! یاد خالهاش افتاد که چطور از امید پسرخالهاش که پارسال دانشگاه قبول شده بود، تعریف میکرد. یاد ….

سرش داشت منفجر میشد. دلش میخواست تمام این روزها مثل یک خواب، سریع تمام شوند. یک خواب که آخرش خوب باشد. یک خواب که آخرش آرامش باشد، آره، آرامش …. یک قطره اشک، آرام روی گونههایش سُر خورد …

دوستان عزیزم، تصویر توصیف شده در سطرهای قبلی این نوشته، شاید تصویر خیلی از شما دوستان کنکوریم در روزهای باقیمانده تا کنکور باشد. اما به راستی چرا بسیاری از افراد با وجود مطالعه و تلاش خوب، اعتماد به نفس لازم برای شرکت در آزمون را ندارند؟
اعتماد به نفس، همان احترام به دانش‌‌های حوزه، ارزشمند داشتن تلاشها و مطالعات قبل از کنکور و در مجموع، تصویر مثبتی است که داوطلب از خود در ذهنش میسازد و پرورش میدهد. 

برای رسیدن به چنین تصویری، توجه به نکات زیر میتواند مؤثر باشد:

1- برنامهریزی دقیق، کلید اعتماد به نفس مستحکم: 

معمولاً کسانی که مسیر ویژهای را چه از نظر زمانی و چه از نظر حجم کارهایی که باید در یک زمان خاص انجام دهند را برنامهریزی میکنند، اعتماد به نفس بیشتری را احساس میکنند. سعی کنید جدولی از کارهای انجام نشده تهیه کنید و با توجه به زمان باقیمانده، آنها را اولویتبندی کنید. واقعبین باشید. انجام تمام کارهایی که باید در یک سال انجام میدادید، در زمان اندک میسر نیست. باز هم تأکید میکنم، واقعبین باشید و کارها یا دروس مهمتر و کلیدی را در اولویت قرار دهید.

2- عوامل ایجاد اضطراب و کاهش اعتماد به نفستان را شناسایی کنید: 

اگر در درس ادبیات از شما بپرسند، فاعل جمله را چگونه پیدا میکنید، خواهید گفت: فاعل یعنی کنندهی کار و با پرسش چه کسی یا چه چیزی مشخص میشود. مثلاً در ج کلمهی علی کتاب ها را برد. شما برای پیدا کردن فاعل از خود میپرسید، چه کسی کتابها را برد؟ و یا چه چیزی کتابها را برد؟ پاسخ کاملاً مشخص است. فاعل جمله، علی است. 

شاید از خود بپرسید، چه ربطی بین فرمول پیدا کردن فاعل و به دست آوردن اعتماد به نفس میتواند وجود داشته باشد!!! پارهای از اوقات احساس اضطراب چنان در وجود ما شعله میکشد که ما بیخبر از عامل به وجود آورندهی اضطراب، درگیر حاشیههای آن میشویم، بدون آنکه به درستی قادر به شناسایی عامل به وجود آورنده باشیم. از خود راجع به اضطراب درونیتان سؤال کنید. چه کسی در من اضطراب ایجاد کرده است؟ چه چیزی در من اضطراب ایجاد کرده است؟ با شناسایی عامل به وجود آورندهی اضطراب، میتوانید تنها در مورد آن عامل به راهحل برسید، نه این که اضطراب، کل آرامش شما را بگیرد.

3- قانون همه یا هیچ: 

بعضی از افراد عادت دارند که به همه چیز با بدبینی نگاه کنند. این افراد هیچگاه به استعدادها و داشتههای خود توجهی ندارند. مثلاً اگر یکی از این افراد در درس خاصی، نمرهی بالایی بگیرد، آن را به شانس نسبت میدهد و یا این که اینگونه توجیه میکند که همه میتوانند این نمره را کسب کنند. اما اگر همین فرد در درس دیگری چند سؤال را غلط جواب بدهد و یا پاسخ ندهد، توجیهاش این خواهد بود که من در کل چیزی بلد نیستم و یا این که همه میتوانند بهترین باشند به جز من … سعی کنید کمالگرایی منفی را از خود دور کنید. تلاش را جایگزین تمام کمبودها کنید. یاد بگیریم به جای لعنت به تاریکی، شمعی روشن کنیم.

4- والدین، وزنههای اعتماد به نفس فرزندان: 

یاد بگیریم که والدین ما ستونهای مستحکمی هستند که ما با آرامش میتوانیم به آنها تکیه کنیم. به جای تفکرات منفی و فاصله گرفتن از آنها بهتر است راجع به افکار و اضطرابهایتان با آنها صحبت کنید و راهنمایی بخواهیم. والدین همه میتوانند با ایجاد محیطی آرام و ایجاد ارتباط عاطفی عمیق و همچنین پرهیز از انتظارات خارج از توانمندیهای فرزندان و عدم مقایسهی فرزند خود با دیگران، وزنههای سنگینی در سبد اعتماد به نفس فرزند خویش باشند.

5- یاد خدا، آرامبخش قلبهاست. 

به راستی چه منبعی قویتر از خداوند برای کسب آرامش و بالا بردن اعتماد به نفستان وجود دارد. سعی کنید هر روز زمان خاصی را برای راز و نیاز با خداوند بزرگ اختصاص دهید. خواستههای خود را از صمیم قلب از او بخواهید و مطمئن باشید که خداوند بهتر از هر کسی به مصلحت بندگانش آگاه است. به درستی آرامش حقیقی از آن خداوند است.

ارسال دیدگاه

0

  عضویت  
اطلاع از

تبلیغات متنی