مصاحبه با رتبه 13 مجموعه مهندسی معدن ارشد 94

مصاحبه با رتبه 13 گرایش استخراج مجموعه مهندسی معدن ارشد 94

اشکان رستگارمنش

 

با سلام، لطفا خودتون رو به طور کامل برای ما معرفی نمایید :
اشکان رستگارمشن ، متولد سال 1372 ، ورودی 90 مهندسی معدن دانشگاه ارومیه ، اصالتاً اهل تهران.

 

خب اشکان جان رتبه شما در کنکور کارشناسی – ارشد چند شد؟
13 استخراج، 18 مکانیک سنگ و تونل، 100 فرآوری و محیط زیست، 110 اکتشاف

 

رشته و گرایشی رو که در مقطع کارشناسی تحصیل میکردین رو هم برای بازدیدکنندگان سایت ما بفرمایید :
مهندسی معدن، گرایش استخراج

 

رشته و گرایشی رو که در مقطع کارشناسی ارشد تحصیل میکنید؟
دانشگاه تهران، استخراج

 

آیا اولین باری بود که در کنکور کارشناسی ارشد شرکت میکردی :
بله

 

در صورتی که رتبه خوبی کسب میکردید ولی نه رتبه عالی و نمی تونستین به دانشگاه مد نظرتون برین آیا انتخاب رشته میکردین یا برای سال بعد میخوندین ؟
نمیدونم شاید انتخاب رشته می کردم شاید کار ولی برای دانشگاه تهران میخوندم نه امیرکبیر نه تربیت مدرس

 

استارت اصلی رو از کی برای کنکور زدین و روزانه چند ساعت درس میخوندین؟
هفته آخر ماه رمضان 93 بعد از کارآموزی که میشه حدودا هفته دوم مرداد

آقای مهندس بدون مقدمه برایمان بفرمایید به طور کلی چرا کارشناسی ارشد؟
رشته ام را دوست داشتم و شرایط را برای ادامه خوب میدیدم. دوست داشتم به خودم و دیگران خیلی چیزها را ثابت کنم.

 

از چه زمانی این علاقه را در خود احساس کردید و تصمیم گرفته بودید تا مقطع ارشد ادامه بدهید؟ قبل از طی کردن این مسیر آیا با کسی هم مشورت کردید؟
سال دوم دانشگاه وقتی جواب کنکور بچه های ترم بالایی اومد (رتبه های 2، 12، 15 و000) این باور را در ما ایجاد کرد که ماهم می توانیم. از همان موقع ارشد را هدف قرار دادم.
بله با خیلی ها. اساتید و دوست و آشنا. نظرات همه را می شنیدم.

 

منابع و کتابهایی رو که برای هر درس استفاده میکردین رو هم اگه ممکنه بفرمایید ؟
رشته ما برای دروس تخصصی تنوع کتاب زیادی نداره و کتاب هایی که هستند سال ها هست که دارن تجدید چاپ می شن و البته کتب بسیار خوبی هم هستند و البته اکثرا حجیم حالا نمیدونم این خوبه یا بد

منابع مورد استفاده شما چه بود ؟
زبان (دوستان سری ارشد خوندن و کم و بیش راضی بودن)
زبان تخصصی پا ورقی ها و واژه نامه های انتهای کتاب ها)
ریاضی 1 ( دوستان کتاب های دکتر آغاسی رو خوندن و راضی بودن)
ریاضی 2 ( دوستان کتاب های دکتر آغاسی رو خوندن و راضی بودن)
معادلات: از فایل دیجیتال دکتر دارا معظمی استفاده کردم و از کتاب دکتر نیکوکار تست زدم
آمار (دوستان از کتاب مدرسان شریف برق و کامپیوتر استفاده کردن که خوب بوده البته برای سوال های تخصصی نمیدونم چی بکار میاد !!!!)
استاتیک: کتاب مریام برای درس و مدرسان برای تست
مقاومت مصالح: تیموشنکو برای درس و مدرسان برای تست که البته درسنامه کتاب مدرسان شریف خودش بسیار قوی هست
سیالات: راهیان ارشد مکانیک (نه پتروشیمی و نه عمومی)
سنگ و کانی: زیاد نخوندم و همون سواد واحد درسی بود
زمین شناسی ساختمانی: حسن مدنی
زمین شناسی اقتصادی: زیاد نخوندم و همون سواد سره کلاس بود
اقتصاد: کتاب اسکونژاد و فضلوی برای مسائل تخصصی تر
فرآوری: جزوه کلاسی (خیلی حزوه خاصی نبود)
مکانیک سنگ: کتاب دکتر حسینی، جزوه دکتر شهریار، کتاب مسائل مکانیک سنگ مهندس قاسم پور
آتشباری: مهندس استوار
ترابری: کتاب دکتر بصیر و جزوه دکتر خدایاری
تونل: مهندس مدنی جلد 1
نگهداری: مهندس مدنی جلد 4
روباز: جزوه کلاسی، کتاب مسائل سطحی مهندس قاسم پور
زیرزمینی: دکتر عطایی جلد 1 و 2
تهویه: مهندس مدنی (نه جلد 2 مجموعه تونل!!)
ژئوتکنیک (دوستان سری عمران خوندن و بعضا کتاب داس)
*برای تست های دروس تخصصی از کتاب مجموعه مهندسی معدن (تست های 72 تا 86) محمدرضا کیومرثی و کنکور های سال پیش استفاده کردم

 

آیا درسی رو حذف کردید؟
بله. عجیب ترین در عین حال زیبا ترین بخش کنکور من این بود. ریاضی 1 و 2 و آمار احتمال را حذف کردم. سنگ و کانی و زمین اقتصادی نیز همینطور. ژئو تکنیک هم همینطور. اگر اینکار رو نکرده بودم تقریبا مطمعن هستم الان در این مصاحبه نبودم!

 

در آن ایام تفریح هم داشتید؟
زیاد! ورزش. فیلم و سریال. بازی کامپیوتری و …. در دانشگاه انواع تفریحات دانشجویی و خوابگاهی را می کردم و در زمانی که تهران بودم هم به رشته ورزشی خودم می پرداختم.

 

از چه زمانی خواندن برای این کنکور را شروع کردید؟
خب به دو مرحله تقسیم می کنم. یک سالی که از لحظه ایی که در بالا گفتم شروع شد تا تابستان قبل کنکور و از تابستان تا بهمن (کنکور).
در فاز اول تصمیم گرفتم دروس ترم 5 و 6 که بسیار مهم و اساسی بودن را به بهترین نحو ممکن بدون توجه به کنکور مطالعه کنم. خط به خط کتاب ها و جزه های اساتید که بعدا که برای مطالعه کنکوری و نت برداری مراجعه کردم مطلب گنگی برایم وجود نداشته باشد.
در فاز دوم که از مرداد ماه شروع شد شروع به خواندن کنکوری دروس کردم.

 

چه کلاسهایی شرکت کردید؟ جزوه می خوانید؟
هیچ کلاسی و همیشه کتاب می خواندم و جزوه را مکمل کتاب میدانستم نه برعکس.

 

زمان شروع به خواندن برای خودتان چه رتبه ای متصور شده بودید؟
رتبه تک رقمی خب بهتر از همه چیز 1

 

برنامه درسی شما در این ایام چگونه بود و میانگین روزانه چند ساعت مطالعه می کردید؟
در کل آدم خیلی درس خونی نیستم شاید دوستانم با این حرف موافق نباشند! ولی حقیقتا خیلی تفریح میکنم. معتقدم که در هر مقطع از زندگی درکنار درگیری هایی که داریم (درس، کار، ازدواج و…) روز های زندگیمان هم در حال گذر است و این دقایق رفته دیگر برنمیگردند پس باید زندگی هم بکنیم تا بعدا حسرت روزه های رفته را نخوریم و با زندگی منظورم تفریح و…. است (ما فقط یک بار 20 ساله هستیم…). از اول دوره تحصیل به موقع درس می خواندم و به موقع انواع مختلف تفریح و وقت گذرانی رو انجام میدادم.
در فاز اول بعد از کلاس در خوابگاه شاید روزی 2 ساعت درس می خواندم. در فاز دوم میانگین روزی 5 ساعت (بیشتر از روزی 6 ساعت نمی کشیدم). البته شاید مقایسه این عدد با توجه به حجم وحشتناک دروس کنکنور معدن (20 درس) با مصاحبه های رشته های دیگر کمی عجیب باشد ولی حقیقت است. به دلیل مطالعه خوب دروس در فاز 1 ،همچنین برنامه ریزی و مدیریت و در نهایت درست درس خواندن راندمان اون 5 ساعت از 10، 12 ساعت خیلی ها بیشتر بود و واقعا عین 5 ساعت درس میخواندم.
در کل یک ساعت با تمرکز درس میخواندم جوری که حتی گذر زمان هم متوجه نمی شدم، سپس 15 الی 30 دقیقه استراحت می کردم و برای ساعت بعدی که درس بعدی را شروع میکردم.
من دوست دارم یک بار یکی از این افرادی که میگن با روزی 10، 12 ساعت درس می خوندیم بیاد برنامه واقعی روزانش رو توضیح بده!!!! این حرف کاملا واقعیت نداره مگر اینکه این ساعت مفید نباشه. این اعداد در زندگی خوابگاهی کاملا غیر ممکن است!

آیا در آن ایام زمانهایی بود که از درس خواندن خسته بشوی؟
نمیشه گفت خسته نمی شدم ولی برای خودم نسبت به دروس انگیزه درست می کردم و علاقه مند تر میشدم.

 

تاثیرات شرکت در آزمونهای آزمایشی را بفرمایید
از نظر روحی بسیار خوب هست. ولی از نظر علمی لااقل در رشته ما شاید عالی نباشد بلکه خوب یا معمولی است.

 

آیا خلاصه نویسی می کردید ؟
برای کنکور در فاز 2 بله. 3 تا دفترچه کوچک خریده بودم و در هر کدام 3 تا 4 درس خلاصه شده بود. در کل روش درس خواندنم در فاز دوم اینگونه بود که در تابستان دروس عمومی از قبیل ریاضی ها و مهندسی ها رو می خوندم. برای تنوع در برنامه روزانه همیشه دو درس را با هم پیش میبردم و وقتی تمام می شدند دو درس دیگه. سعی میکردم دروس حدالامکان باهم متفاوت باشند تا مغزم جهش از موضوعی به موضوع دیگر را خوب یاد بگیرد زیرا در کنکور اینگونه است.
اول درس را میخواندم و نکات مهم و کلیدی و جالب را یادداشت میکردم. از حفظ فرمول به شدت خودداری می کردم و اگر رابطه ایی مهم بود با اثبات در دفترچه مینوشتم. سپس به سراغ تست های قدیمی میرفتم و تست می زدم. هر تست اشتباهی نکته ای دارد که پس از کشف آن در دفترچه اضافه میشد. این دفترچه ها در اتوبوس و مترو و مسافرت دستم بود و دروس را مرور می کردم. هر از چند گاهی هم دروس قدیمی تر را تست میزدم تا فراموش نشوند. خلاصه خلاصه هایم را خیلی می خواندم و برایم عادت شده بود.
هیچوقت بدون خواندن درسی یه سراغ تست هایش نمی رفتم زیرا تست حرام می شد و روحیه ام خراب. این روند را تا یک ماه قبل کنکور ادامه دادم. از اول کار تصمیم بزرگی گرفتم و با توجه به پایه زبان خوبم تصمیم گرفتم ریاضیات را به عنوان اولویت آخر قرار دهم که مخالف نظر خیلی از اساتیدم بود ولی احساس می کردم که کار درستی است و در آخر هم یکی از کلید های موفقیتم شد.

 

آیا در آن ایام که درس می خواندید استرس هم داشتید؟
نه، استرس ناشی از ترس از شکست است. من از اول باخودم کنار آمده بودم که درس می خوانم اگر قبول شدم می شوم یک فوق لیسانسه، اگر نشوم می شوم یک لیسانسه با سواد. در هر صورت برای من برد برد بود.

 

نقش برنامه ریزی را چقدر مهم می دانید؟
شاید مهمترین فاکتور موفقیت که دست خودمون هست مدیریت و برنامه ریزیه که منجر به تصمیم گیری میشه. کنکور از تعداد بسیار زیادی تصمیم گیری تشکیل شده. تصمیم هایی که خودتون باید بگیرید و فرق بین موفقیت و شکست هستند. توانایی ها و منابع خودتون رو کشف کنید و برنامه ریزی کنید. من بین ترم ها و تعطیلات تهران می یومدم ولی همیشه کتاب یا منبعی که برای روند درسیم می خواستم در مقصد مناسب بود و از قبل تعبیه شده بود با اینکه از اون منبع یک جلد بیشتر نداشتم و این گواه برنامه ریزی دقیق رو میده! بعدها فهمیدم که این کار هایی که من به صورت خودسرانه می کردم رو بش میگن مدیریت و کنترل پروژه و این اصول در صنعت بسیار نقش مهمی داره و خودش یک واحده درسیه. این ها همه حاصل اهمیت من به هدف و آینده نگری، فکر کردن مداوم بود.

 

برنامه شما در ماه پایانی چگونه بود؟
با توجه به اینکه معدل کل من رتبه اول بود تا ترم 6 و با نفر بعدی 10 صدم فاصله داشتم با سبک و سنگینی که کردم تصمیم گرفتم که روی امتحان های پایان ترم 7 تمرکز کنم تا رتبه اول باقی بمانم که در نهایت بتوانم از سهمیه رتبه اولی کنکور ارشد استفاده کنم که به لطف خدا موفق شدم. همچینین در اون بازه مادربزرگم به رحمت خدا رفت که خودش یک هفته 10 روزی را از من گرفت. در 10 15 روز باقی مانده هم راستش را بخواهی دیگر زیاد حوصله درس را نداشتم و روزی 2 تا 2.5، 3 ساعت مرور و تست می زدم. مطمعنم اگر به همان روند قبلی ادامه میدادم به لطف خدا جزو 3 نفز اول کنکور می بودم.

 

هفته آخر چطور گذشت؟
انتظار برای کنکور و خستگی 6، 7 ماهی که هر روز تحمل کردنش سخت تر می شد. کمی تست های سال پیش را میزدم و مرور میکرم.

 

شب قبل از کنکور راحت استراحت کردید؟
معمولی بود، نه راحت نه خیلی سخت. حس خاطره انگیزی بود

 

بعد از پایان جلسه کنکور آیا تصور کسب این رتبه رو داشتید؟
نه، کنکور اصلا آنجوری که دوست داشتم و انتظار می رفت نبود . عصبانی بودم از شرایط آزمون
از حال و هوای روز اعلان نتایج برایمان بگویید
یک هفته ایی بود روزی 5، 6 بار سایت را چک می کردیم با اینترنت مزخرف گوشی! نتایچ بعد ظهر آمد. از خواب بیدار شده بودم و به سمت پنچره طبقه بالای خوابگاه که پاتوق من بود رفته بودم و مثل همیشه داشتم خیابون رو نگاه میکردم. یکی از بچه های رشته دیگه اومد گفت که نتایج اومده. اصلا شوکه نبودم و خیلی راحت مثله همیشه رفتیم اتاقشون. رتبه خوبی نیاورده بود و داشتیم باهم صحبت می کردیم. چون بچه ها هنوز خواب بودن خبر پخش نشده بود. بلند شدم رفتم اتاق (اتاق ما همه جدی کنکور داده بودن و ماه ها زحمت کشیده بودن). دیدم یکی از دوستام در تاریکی اونروز ابری لبتاب رو باز کرده و طوری که کسی از خواب بیدار نشه داره به سرعت اینترنت بدوبیرا میگه. خبر خیلی زود پخش شد همه با تلفن اقوام بیدار شدن، چهره های بچه ها مون رو تو اون 4 سال اونجوری ندیده بودم ولی من عین خیالم نبود نمیدونم چرا شاید به خاطر طرز فکر برد بردم بود. نتایج که معلوم شد شادی بچه های رتبه خوب و ناراحتی و بغض بچه های رتبه بد یکی از عجیب ترین لحظات زندگیم رو رقم زد. بلند شدیم یه عده رفتیم پارک تا تو تنهایی رو خودمون مسلط بشیم که مادرم زنگ زد و خبر را بم گفت. حس خیلی خوبی بود. شاید تو ذهنم بیشتر از هر جمله ی دیگه ایی “خدایا شکرت” می گذشت.

 

اگر قبول نمی شدید آیا باز هم در این کنکور شرکت می کردید؟
بعید میدونم به این زودیا. می رفتم برا بازار کار

 

به نظر خودتان عوامل موفقیتتان چه مواردی هستند؟
کمک خدا، دعای مادر، مسائل روحی، علاقه، اساتید، برنامه ریزی و مدیریت، درس درس خواندن …

توصیه ای که به داوطلبان امسال کنکور کارشناسی ارشد دارید
با علاقه پیش برید که از لحظه های درس خوندنتون لذت ببرید نه اینکه احساس خستگی کنید. با هوش و مهندسی درس بخونید نه با ببخشید ببخشید خرخونی! (یازم ببخشید)
کنکور یه رقابت طولانیه و کسی که در کل زمان 3 4 5 6 ماهه مداوم خوب کارکنه موفقه نه کسی که بالا پایین بره. من همیشه به دوستام میگم کنکور فیلم سینمایی نیست که سکانس اول طرف داره درس می خونه سکانس بعدی سره جلسس و سکانس بعدی نتیجه میاد، این برا تو فیلماست.
موفقیت کنکور بیشتر از اینکه به درس کتاب و جزوه اینا وابسته باشه به مسائل روحی داوطلب بستگی داره. رو خودتون مسلط باشید و با قدرت و امید جلو برید و نزارید مسائل خارجی روتون تاثیر بزاره.
رو مطالب و مباحث کنکور (حتی خارج از درس و رشته) با تحقیق و پرس و جو مسلط باشید و اگر احساس میکنید چیزی رو درک نمیکنید از اساتید و با تجربه ها پیگیری کنید چون این همون چیزیه که سره کنکور توش گیر می کنید.
خوبه که به قدرتی بالاتراز خودتون توکل کنید و ایمان داشته باشید مثله خدا و دعای پدر و مادر، دله آدم گرم تر میشه.
تکلیف خودتون رو با خودتون مشخص کنید!!
ببخشید رک میگم ولی لقمه های اندازه خودتون بردارید. اگر توانتون 10 تا درسه این دروس را خوب بخونید بجای اینکه 20 تا درس الکی بخونید.

 

ضمن تشکر اگر صحبت پایانی دارید بفرمایید.
دوست دارم از همه اساتید و کسایی که برام زحمت کشیدن تشکر کنم. دکتر شاه محمدی، نوری، حیدری زاده، عباسعلیزاده، یزدانی، غفوریان، منفرد، مرندی و …. خانواده ام و در صدر همه پدر و مادرم.

ارسال دیدگاه

0

  عضویت  
اطلاع از

تبلیغات متنی