تاملند

پست تبلیغاتی

پست تبلیغاتی

مصاحبه با رتبه 2 کنکور ریاضی 91

گفت و گو باسینا ملکیان – رتبه 2 کشوری ریاضی کنکور 91 از بابل

 

درصدهایت در کنکور چه بود؟

ادبیات 69 – دینی 85 – عربی 100 – زبان 89 – ریاضی 100 –  فیزیک 97 – شیمی 96

شما در چند آزمون کانون شرکت کردید؟ ضریب رشد شما چه بود؟

من در 20 آزمون شرکت داشتم و ضریب رشد من هم مثبت 3 بود و من به تدریج رشد داشتم.

شما به غیر از آزمون های کانون در چه آزمون های دیگری شرکت کردید؟

من در دو آزمون سنجش و 5 آزمون یک موسسه دیگر شرکت کردم .

بهترین و بدترین رتبه شما در آزمون های کانون چه بود؟

بهترین رتبه من رتبه یک بود و بدترین رتبه من رتبه 34 شد.

رتبه یک را چه زمانی به دست آوردید؟

دقیقاً یکی از آزمون های اسفند ماه و اولین آزمون در تابستان.

تحلیل خود شما از این که ضریب رشد شما مثبت شد و ضریب رشد صعودی داشتید چیست؟

به نظر خودم این که با برنامه پیوستگی داشتم خیلی تأثیر داشت یعنی از برنامه جدا نشدم و با توصیه آقای آروند اصغری از برنامه جدا نشدم. 

از بین دوستان، معلمان و دبیران، پشتیبانان و پدر و مادر چه کسی بیشتر روی شما تأثیر گذار بوده است؟

مسلماً همه این افراد روی من تأثیر گذاشته اند اما پدر و مادر تأثیر گذارتر بودند و پشتیبانان قلم چی خیلی تأثیر گذار بودند .همین طور اساتید مدرسه من خیلی خوب بودند و خیلی کمک کردندو دوستان مدرسه هم خیلی به من انگیزه دادند و هر کسی به نحوی در این موفقیت من تأثیر گذار بود.

پشتیبان ویژه من آقای آروند اصغری خیلی تأثیر گذار بودند و راهنمایی هایی که به من می داد خیلی به من کمک کرد.

رتبه آروند اصغری چند بود؟ اهل کجا هستند؟

رتبه 6 منطقه 2 کشور  – از قائم شهر که از تهران با من تماس می گرفتند.

 

آروند اصغری چه کمکی به شما کرد؟

من در مورد درس ادبیات خیلی مشکل داشتم و راهنمایی هایی که ایشان به من در تست زدن می کردند و کتاب هایی که به من معرفی می کردند خیلی به من کمک کرد و حتی در آزمون های جامع تکنیک هایی که به من آموزش داد خیلی کمک کرد.

آروند اصغری چه تکنیکی را به شما آموزش داد؟

تکنیک زمان های نقصانی را خیلی خوب به من توضیح داد و من هم سعی می کردم همه نکاتی که ایشان توضیح می دادند را اجرا کنم.

شما از چه سالی به کانون آمدید؟

من از سال چهارم .

علت آمدن شما به کانون چه بود؟

مشاور و مشوق من برای آمدن به کانون من آقای امیرعلی شجاعیان بود که خودش از دانش آموزان سال قبل بود که رتبه 8 زبان و 39 ریاضی کشور شده بود و خودش هم دانش آموز کانون بود.

آقای امیرعلی شجاعیان چگونه شما را در این مسیر راهنمایی کردند؟

ایشان به من گفتند؛ برنامه ریزی کانون خیلی خوب است البته اگر شما طبق آن برنامه ریزی پیش بروید به راحتی می توانید رتبه تک رقمی را به دست بیاورید.

آیا شما در این مورد تحقیق هم کردید و یا به توصیه ایشان اکتفا کردید؟

نه ، من خیلی تحقیق هم کردم و بیشتر منبع تحقیقات من کنکوری های سال قبل بودند که در واقع همه آن ها از کانون تعریف کردند و همه اول به برنامه ریزی کانون تأکید می کنند.

شما تا چه حد به لحاظ برنامه ریزی به کانون متکی بودید؟

برنامه های بلند مدت من کلاً بر اساس کانون بود و فقط هر 2 هفته یک بار برای آزمون ها خودم برنامه ریزی کوتاه مدت انجام می دادم .

از یک آزمون تا آزمون بعدی برای 2 هفته برنامه های متفاوتی می گذاشتید؟ یعنی هفته اول یک کار انجام دهید و در هفته دوم کار دیگر؟

نه این که من کلاً یک کار را در یک هفته انجام دهم، اما غالباً در هفته اول درس های اختصاصی به همراه تست زدن آن ها و در هفته دوم درس های عمومی به همراه بقیه تست ها را مطالعه می کردم.

تا چه میزان روی برنامه خودت مسلط بودید؟ چه میزان راهبردها و روش های مشخصی برای درس خواندن داشتید؟

وقتی کسی برنامه راهبردی داشته باشد دیگر دغدغه ای برای تمام کردن درس هایش ندارد.

همین طور تکنیک هایی که در کانون برای درس خواندن به ما آموزش داده شد خیلی به من کمک کرد و تکنیک هایی را هم که من خودم به کار می بردم برای برنامه ریزی کوتاه مدت جواب می داد. به عنوان مثال تکنیکی بود که من اول باید درس و تست را جدا می کردم و درس ها را برای این 2 هفته تقسیم می کردم و بعد تست ها را انجام می دادم که در این روش مادرم هم خیلی به من کمک کرد.

شغل مادر شما چیست؟

معلم پایه ابتدایی.

مادر شما چه کمکی به شما کردند؟

اول این که از لحاظ آرامش محیط را خیلی خوب برای من فراهم کردند و مهم تر این که 2 هفته یک بار ، روزهای جمعه مادرم در برنامه ریزی 2 هفته آینده خیلی به من کمک می کردند .پدرم هم بیشتر روی برنامه های من نظارت کلی داشت ، نتیجه آزمون ها را بررسی می کرد و با من در مورد پیشرفت و یا اُفتی که کرده بودم صحبت می کردند.

آیا شما به توصیه های مادر خود در این زمینه ها توجه می کردید و آن ها را جدی می گرفتید؟آیا نمی گفتید من دانش آموز قوی ای هستم و به این صحبت ها نیازی ندارم؟

اولین باری که به توصیه های مادرم توجه کردم و نتیجه هم گرفتم در خصوص دفتر برنامه ریزی بود،من قبلاً فکر می کردم که دفتر برنامه ریزی تاثیرگذار نیست البته قبلاً در تابستان دفتر برنامه ریزی را پُر می کردم و نتیجه ام هم خوب بود و معمولاً نتیجه تک رقمی را به دست می آوردم، امّا از اوایل مهر و آبان ترازهایم پایین آمده بود و رتبه هایم بالا رفته بود .

آن زمان بود که متوجه شدم حق با مادرم است و دفتر برنامه ریزی تأثیر گذار است. 

این که شما بعد از هر آزمون صبر می کردید تا همراه با مادر خود برنامه های 2 هفته دیگر خود را برنامه ریزی کنید را برای خود نقطه ضعف می دانید و یا نقطه قوت خود می دانید؟

این که ما بتوانیم در همه مراحل زندگی به پدر و مادر خود اعتماد کنیم نقطه مثبت است و همه این کار را نمی کنند و به پدر و مادر خود اعتماد نمی کنند، امّا من این کار را کردم و این اعتماد را نسبت به پدر و مادر خودم پیدا کرده بودم.

از آموزه های کانون آن مواردی را که بیشتر از همه برای شما تأثیرگذار بود و فکر می کنید که بعدها هم در دوران دانشجویی و در مراحل مختلف زندگی به کار شما بیاید را چه چیز می دانید ؟

3 عامل باعث موفقیت من شد:

1.   تلاش

2.  آرامش

3.  برنامه ریزی

که من دقیقاً همه این ها را از کانون فراگرفتم.

از کتاب های کانون کدام کتاب ها بیشتر استفاده کردید ؟

کتاب های زرد عمومی و زرد اختصاصی؛ یک بخش زرد عمومی را در تابستان کار کردم و بیشتر کار من با کتاب زرد عمومی اواخر اردیبهشت ماه بود و کتاب زرد اختصاصی و آزمون های 6 سال اخیر کنکور که آزمون ها را در خرداد ماه زدم .از کتاب اشتباهات متداول هم استفاده کردم.

نظرت در مورد اشتباهات متداول چیست؟

حُسن کتاب اشتباهات متداول این است که، تمام اشتباهات دانش آموزان را در کنکورهای سال قبل جمع آوری کرده است و چون ممکن است این اشتباهات برای من هم اتفاق بیفتد باعث می شود با این نوع اشتباهات آشنا شویم به همین دلیل این کتاب خیلی سودمند است.

در مورد کیفیت سؤالات آزمون و سطح دشواری آن ها هم توضیح دهید؟

اول سؤالات آسان بود امّا به تدریج سؤالات سخت شد و در آزمون های جامع که به آخرین حد خود رسید و خیلی سؤالات مناسب بود.

امّا الان که فکر می کنم می فهمم که این کار منطقی بود که در آزمون های اول سؤالات راحت باشد. چون تابستان یک دوره ای است که دانش آموز باید روحیه بگیرد و اگر قرار باشد سؤالات از اول سخت باشد دانش آموزانی که ترازهای پایین تری را داشتند مطمئناً سرخورده می شدند.

 

******

“گفت و گو با مادر سینا ملکیان”

شما چگونه با فرزند خود برای فاصله بین 2 آزمون برنامه ریزی می کردید؟

مادر سینا ملکیان:روزهای جمعه که پسرم آزمون می داد بعدازظهر همان روز می رفتند و نتیجه آزمون را می گرفتند.پس از آن ما با هم می نشستیم و نتیجه آزمون را به خوبی بررسی می کردیم و اول از همه توجه خود را روی قسمت هایی که مشکل داشتند می گذاشتیم.

این کار چه میزان زمان می برد؟

مادر سینا ملکیان:این کار حدود 2 الی 3 ساعت طول می کشید.همه کتاب هایی را کهبر اساس برنامه ریزی کانون مشخص شده بود که برای 2 هفته دیگر چه کتاب هایی را بخوانند می آوردند و ما با هم از شنبه تا پنجشنبه 2 هفته بعد را برنامه ریزی می کردیم و دقیقاً مشخص می کردیم که در هر روز چه درس هایی را بخواند و چه تست هایی را بزند.

خود شما زمانی که سینا را راهنمایی می کردید قبول داشتید که راهنماییتان برای سینا مؤثر است؟

من چون در درس های ایشان وارد نبودم دخالت درسی نمی کردم و در همان حد مشاوره ای که با هم داشتیم را هم پسرم و هم خودم قبول داشتیم ، حتی اگر من کاری هم داشتم و فرصت نمی کردم ، سینا صبر می کرد و می گفت منتظر می مانم تا این برنامه ریزی را با هم انجام دهیم و همین نشان می داد که سینا من و مشورت من را قبول داشت.

آیا به یاد می آورید که به ایشان توصیه هایی را کرده باشید و جنبه راهبردی داشته باشد و سینا آن را پذیرفته باشد؟

مادر سینا ملکیان:بله، به عنوان مثال ؛ سینا یک مدت دفتر برنامه ریزی را کنار گذاشته بود و پشتیبان سینا هم تأکید به استفاده سینا از این دفتر را داشت و من هم این نکته را قبول داشتم .به سینا توصیه کردم که باید حتماً از این دفتر استفاده کنید و حتی در بعضی اوقات اگر خودشان هم فرصت نمی کردند من به او می گفتم هر قسمتی را که مطالعه می کنید و تست هایی را که می زنید روی یک کاغذ کنار خود بنویس و من آن ها را وارد دفتر برنامه ریزی می کنم و سینا هم توصیه های من را پذیرفت و همین باعث شد که آن مقداری را که اُفت کرده بود پیشرفت کند. یعنی وقتی سینا از ساعت های درس خواندن خودش آگاه شد ، باعث شد به خودش بیاید و پیشرفت کند.

آیا شما مجله آزمون را هم می خواندید؟برگه های نظرخواهی را هم می خواندید؟ آیا برنامه فرصت برابر را می دیدید و یا برنامه رادیویی زنگ برنامه ریزی را گوش می دادید؟

مادر سینا ملکیان:بله، من مجلات آزمون را که هر 15 روز سینا به خانه می آورد را می خواندم و صحبت های دانش آموزان سال های قبل را مطالعه می کردم و مطالب و نکته های آن را به سینا گوشزد می کردم تا آن ها را مد نظر خود قرار دهد، همچنین برنامه های رادیو و تلویزیون را هم تا جایی که فرصت داشتم ، استفاده می کردم .

ارسال دیدگاه

0

  عضویت  
اطلاع از

تبلیغات متنی