تاملند

پست تبلیغاتی

پست تبلیغاتی

مصاحبه با رتبه 12 کنکور ریاضی 90

 

گفت‌وگو با سجاد صدیقی، رتبه‌ی 4 منطقه‌ی 3 

دانشجوی رشته‌ی‌ مهندسی برق دانشگاه صنعتی شریف

کاری می‌کردم که دیگران آن را پیش‌پاافتاده می‌دانستند
 
 
 

 

 پیگیری هدف در نهایتِ سخت‌کوشی و پشتکار، از حضیض محرومیت تا اوج برخورداری، از سر پل ذهاب تا برق دانشگاه صنعتی شریف … سجاد صدیقی، این امرِ به ظاهر غیر ممکن را ممکن کرده و به‌اصطلاح از کاهی، کوهی ساخته است و می‌تواند حاوی درس‌ها و تجربه‌های آموزنده برای تک تک شما دانش‌آموزان باشد. این همان منظوری است که ما در گفت‌وگوی حاضر دنبال می‌کنیم.

از زمان و چگونگی ورودت به آزمون‌های برنامه‌ای بگو.
 
من برای نتیجه‌گیری بهتر در مدرسه، از سال دوم دبیرستان در آزمون‌های برنامه‌ای شرکت کردم. این آزمون‌ها درس خواندن مرا منظم می‌کرد. من سال دوم و سوم دبیرستان زیاد درس نمی‌خواندم و با برنامه درس خواندن برای من خیلی خوب بود. از تابستان سال سوم دبیرستان درس خواندن را برای کنکور شروع کردم و در 66 آزمون از 67 آزمون شرکت کردم. درس‌های پایه‌ی من ضعیف بود؛ بنابراین در تابستان روی نقاط ضعف خودم تمرکز کردم. سعی کردم در درس‌هایی مانند هندسه، که اصلاً آن را بلد نبودم، تمرکز بیش‌تری داشته باشم. هم‌چنین خودم را در درس ریاضی پایه و درس حسابان قوی کردم و به درس‌های عمومی مانند ادبیات و زبان فارسی خیلی اهمیت دادم. تراز آزمون‌های من در تابستان بین 7400 تا 7500 بود و هفته‌ای 50 ساعت مطالعه می‌کردم. از مهرماه خیلی جدی‌تر با برنامه‌های آزمون پیش رفتم و سعی کردم طبق برنامه‌ی راهبردی درس بخوانم.
 
چگونه به برنامه‌ی راهبردی اعتماد کردی؟
 
دوستانی داشتم که از من بزرگ‌تر بودند و همه در آزمون‌ها شرکت می‌کردند. من برنامه‌ی راهبردی سال‌های گذشته را از آن‌ها گرفته بودم و وقتی آن برنامه‌ها را با هم مقایسه می‌کردم متوجه می‌شدم که این برنامه‌ها هر سال بهتر و بهتر شده است و مطمئن می‌شدم که این برنامه را کارشناسان نخبه طراحی و هدایت می‌کنند.
 
چگونه برنامه‌ی راهبردی را به برنامه‌ی شخصی‌ات تبدیل کردی؟
 
روزهای جمعه که آزمون داشتم، بعد از آزمون به منزل برمی‌گشتم و ناهار می‌خوردم و بعد از آن، آزمونم را تحلیل می‌کردم و درصد می‌گرفتم تا متوجه شوم چه سؤالاتی را غلط زده‌ام. اگر یک سؤال را غلط زده بودم، علت‌یابی می‌کردم تا ببینم دلیل آن اشتباه چه بوده است؛ در محاسبات عددی اشتباه کرده‌ام یا درس را خوب یاد نگرفته‌ام و یادگیری‌ام ناقص بوده است یا اگر سؤالی را جواب نداده بودم، بررسی می‌کردم که علت آن این بوده که وقت نکردم یا آن مبحث را نخوانده‌ام. سؤالاتی که نکات خوبی داشت در دفتر ارزیابی می‌نوشتم. این کار تقریباً تا ساعت14:30 طول می‌کشید و بعد از آن، تا ساعت 15:30 برنامه‌ی راهبردی و دفتر برنامه‌ریزی را جلوی خودم می‌گذاشتم و برنامه‌ی شخصی خودم را برای دو هفته‌ای که تا آزمون زمان داشتم می‌نوشتم تا بدانم هر روز چه درس و مبحثی را در چند ساعت باید مطالعه کنم.
 
این کار چه کمکی می‌کرد؟
 
باعث منظم شدن درس خواندنم می‌شد. من در برنامه‌ریزی خودم یک جاهایی را خالی می‌گذاشتم که اگر اتفاقی افتاد و نتوانستم در یکی از این روزها طبق برنامه پیش بروم، در روزی که جای خالی گذاشته بودم، جبران کنم.
 
اشتباهات آزمون خودت را ثبت می‌کردی؟
 
اشتباهات من تا ایام عید، خیلی زیاد بود و تا ایام عید هم ادامه داشت؛ امّا هر بار سعی می‌کردم از اشتباهاتم کم کنم. من هفته‌ی قبل از آزمون، کلاسور ارزیابی را بررسی می‌کردم و به اشتباهاتم توجه می‌کردم و سعی می‌کردم  در آزمون بعدی، آن اشتباهات را تکرار نکنم.[آزمون: در حال حاضر دانش‌‌آموزان می‌توانند از کتاب خودآموزی استفاده کنند.]
 
اگر در یک آزمون اُفت می‌کردی چه تأثیری روی تو می‌گذاشت؟
 
مسلماً خیلی ناراحت می‌شدم امّا نااُمید نمی‌شدم و همه‌ی سعی خود را می‌کردم تا در آزمون‌های بعدی جبران کنم. مطمئن بودم این رتبه، حق من نبوده است و اگر تلاش بیش‌تری انجام دهم، حتماً موفق‌تر خواهم بود.
 
پدر و مادرت چه عکس‌العملی از خود نشان می‌دادند؟
 
پدر من فرهنگی است و همیشه کارنامه‌های مرا بررسی می‌کرد. به نقاط قوّت و ضعف من در کارنامه توجه می‌کرد و اگر زمانی ترازم کم‌تر می‌شد، با من صحبت می‌کرد و مرا به آزمون‌های بعدی امیدوار می‌کرد. به من اطمینان می‌داد که اگر تصمیم بگیرم و تلاشم را بیش‌تر کنم، ترازهای بالاتری کسب خواهم کرد.
 
آیا از این‌که پدرت در مورد کارنامه‌ات اظهار نظر می‌کرد ناراحت نمی‌شدی؟
 
به هیچ وجه؛ می‌دانستم پدرم خیرخواه من است و از من حمایت می‌کند و مراقب من است.
 
نقش پدر و مادر در موفقیت تو چه بود؟
 
برای درس خواندنِ من محیطی آرام و مناسب فراهم کردند و همین‌جا از پدر و مادرم تشکر می‌کنم. من خواهری دارم که الان اول راهنمایی درس می‌خواند و موفقیت من در کنکور باعث ایجاد انگیزه در او هم شده است. پدرم معلم است و همیشه به من روحیه می‌دهد و مرا امیدوار می‌کند. او همیشه می‌گفت:«حتماً موفق خواهی شد.» همیشه با پدرم تعامل داشته‌ام.
 
آیا به جز درس به چیز دیگری هم فکر می‌کردی؟
 
من زیاد با اینترنت کار می‌کنم و از بین ورزش‌ها به فوتبال خیلی علاقه دارم. هم محیط ورزش و هم اینترنت به تقویت فکر، روح و بزرگ شدنم کمک کرد.
 
کمی در مورد شیوه‌ی مطالعه‌ات بگو.
 
من درس‌هایم را از شب قبل پیش‌خوانی می‌کردم و با کلی سؤال در ذهن سر کلاس می‌رفتم. دقیقاً می‌دانستم چه چیزی را باید یاد بگیرم. عقب بودن مدرسه از برنامه‌ی راهبردی به من کمک می‌کرد و باعث می‌شد درس‌هایم را پیش‌خوانی کنم. مجبور بودم آن مبحث‌ها را برای آزمون‌های برنامه‌ای بخوانم؛ به همین دلیل هم کتاب درسی مدرسه را می‌خواندم و هم از کتاب‌های کمک‌آموزشی استفاده می‌کردم. با این روش، 70 تا 80 درصد مطالب را می‌فهمیدم و وقتی سر کلاس می‌رفتم یادگیری من به 100 درصد می‌رسید. آزمون‌های برنامه‌ای نه‌تنها مشکلی برای برنامه‌های مدرسه‌ام به وجود نمی‌آورد، بلکه مکمل آن بود. در برنامه‌ریزی شخصی‌ام، اول، برنامه‌ی راهبردی را در نظر می‌گرفتم تا بدانم چه مباحثی را برای آزمون بخوانم. می‌دانستم که برای درس‌هایی مانند عربی و ادبیات و دین و زندگی، یک یا دو هفته، کافی نیست (چون نمی‌توان لغات را در دو هفته حفظ کرد) و برنامه‌ی مطالعاتی و یادگیری برای این درس‌ها باید پیوسته باشد. مثلاً من در برنامه‌ام یک ساعت از روزهای زوج را به خواندن لغات ادبیات یا آیات دین و زندگی اختصاص داده بودم یا روزهای فرد را برای حفظ کردن لغات زبان گذاشته بودم و با این پیوستگی و تداوم، به درس‌هایم نظم داده بودم. این درس‌ها را در روزهای زوج و فرد تقسیم کرده بودم و نیم‌ساعت به هر کدام اختصاص داده بودم. چون به صورت پیوسته خوانده می‌شدند باعث می‌شد در یادگیری درس‌های عمومی موفق باشم. تداوم و پیوستگی خصوصاً در درس‌های عمومی باعث ادراک مفهومی درس‌ها می‌شود و به جای حفظ کردن، به یادگیری مفهومی ما خیلی کمک می‌کند. این تداوم و پیوستگی تا روز کنکور باید ادامه داشته باشد.
 
عالی‌ترین نمونه‌ی نیکی و زیبایی، تناسب و تعادل است. برای دانش‌آموزان توضیح بده که چگونه تعادل را در برنامه‌های خود رعایت می‌کردی.

 باید طوری درس بخوانیم که نقاط ضعف ما تقویت شود بدون این‌که نقاط قوّت پایین بیاید. من در درسی مانند ریاضی و فیزیک قوی بودم. علاقه داشتن به یک درس باعث می‌شود همواره به آن بپردازیم و علاقه نداشتن به درسی باعث می‌شود که آن درس را کلاً کنار بگذاریم. به نظر من این روش خیلی اشتباه است. من سعی کردم درس ریاضی و فیزیک را با تعادل بخوانم و برای آن، زمان زیادی صرف نکنم و برعکس برای درسی مانند درس دین و زندگی برای خودم ایجاد انگیزه کنم و زمان بیش‌تری را به مطالعه‌ی آن اختصاص دهم تا در آن درس هم موفق باشم و دچار مشکل نشوم. من همیشه در آزمون‌ها به خودم تلقین می‌کردم که باید نقاط قوتم را قوی‌تر کنم و قوی هم بمانم. به دست آوردن پیروزی خیلی ساده‌تر از حفظ و نگهداری پیروزی است. هرگاه در آزمونی متوجه می‌شدم که در درسی ضعیف هستم، آن درس را در حین خواندن برای آزمون‌های بعدی می‌خواندم تا تبدیل به نقطه‌ی قوّت من شود و این در برنامه‌ریزی شخصی من بود.
 
بعد از دوران نوروز چگونه درس خواندی؟

 من برای بعد از این دوران پشتیبان ویژه داشتم. پشتیبانم به من گفته بود که این ایام حکم بازی«بایرمونیخ و منچستر» را دارد که در دو دقیقه‌ی آخر می‌توانم 2 گل بزنم. من برای سه ماه باقی‌مانده، خیلی برنامه‌ریزی داشتم. می‌دانستم اگر همه‌ی تلاشم را بکنم، می‌‌توانم خودم را بالا بکشم. این سه ماه برای من، دوران خیلی خوبی بود. من در این ایام، روی تناسب و تعادل بین درس‌ها خیلی دقّت کردم. توانستم در دوران نوروز درس‌هایی را که ضعیف بودم- مثل درس عربی- مرور و جمع‌بندی کنم و بعد از عید نیازی نداشتم این درس‌ها را مطالعه کنم. در کنکور همه‌ی درس‌هایی را که در آن‌ها ضعف داشتم، بین 80 تا 90 درصد زدم. تراز من در آزمون 7 فروردین، 8400 شد و حدود 1400 نمره افزایش تراز داشتم. تراز اولین آزمونم 7100 و آخرین آزمونم که یک هفته قبل از کنکور بود، 8500 شد. از اول تصمیم داشتم کارنامه‌ام رشد صعودی داشته باشد و تعادل خودم را در کارنامه حفظ کنم.
 
نظر تو و دوستانت نسبت به وضعیت آموزشی در یک منطقه‌ی محروم چیست؟
 
دانش‌آموزان منطقه‌ی ما از نظر مشاور مشکل دارند. مجله‌ی آزمون برای ما خوب بود و در سال کنکور هم یک پشتیبان ویژه در اختیار رتبه‌برترها قرار گرفت. پشتیبان ویژه خیلی کمکم کرد و باعث‌شد به بیراهه نروم.
 
نگران این نبودی که امکانات کم‌تری نسبت به سایرین داری؟
 
من برای خرید کتاب مشکل داشتم و اگر می‌خواستم کتابی بخرم یک روز را از دست می‌دادم. یکی از اقوام من در مرکز استان بود و هر کتابی را که لازم داشتم برای من تهیه می‌کرد و می‌فرستاد.
 
با توجه به اهمیت درس ریاضی، وضعیت تو در این درس چگونه بود؟
 
استاد ریاضی ما خیلی عالی بود. برای‌مان هر مسئله‌ای را خط به خط اثبات می‌کرد. او می‌گفت:«برای یاد گرفتن، یا باید ببینید یا باید بنویسید و هر دو کار را نمی‌شود با هم انجام داد.» من فقط می‌دیدم و گوش می‌دادم و خیلی هم خوب یاد می‌گرفتم. من کار خارق‌العاده‌ای انجام نمی‌دادم و فقط درس می‌خواندم. در یکی از شماره‌های مجله‌ی آزمون خوانده بودم: دانش‌آموزان موفق کاری را انجام می‌دهند که دانش‌آموزان دیگر فکر می‌کنند کاری پیش‌پااُفتاده و تکراری و بدیهی است. 
 
نقش معلم‌های مدرسه‌ات تا چه حدی بود؟
 
خدا را شکر می‌کنم که معلمان درس‌های اختصاصی ما خیلی خوب بودند. معلم ریاضی سال سوم ما خیلی خوب بود و همین باعث شد که من برای سال کنکور مشکلی نداشته باشم و با حل کردن تست‌ها رفع اشکال می‌کردم.
 
برای آینده چه مسیری را ادامه می‌دهی؟
 
من تا جایی که بتوانم به تحصیلاتم ادامه می‌دهم و هنوز هم برنامه‌ریزی را رها نکرده‌ام و درس‌های دانشگاه را با دفتر برنامه‌ریزی منظم می‌کنم و می‌خوانم؛ چون می‌دانم نمی‌توانم بدون برنامه‌ریزی موفق شوم.

ارسال دیدگاه

4
0

3 نظرات جدید
1 پاسخ به نظرات
0 دنبال کنندگان
 
بیشترین واکنشها به نظر
داغترین موضوع نظر
1 نظر نویسندگان
  عضویت  
جدیدترین قدیمی ترین بیشترین رای
اطلاع از
ارین

هانی جون زدی وسط هدف این یه مورد دیگه پارتی کاری نمیکنه 🙂 🙂 🙂 🙂 🙂 🙂

پلان

خیلی خوبه که توشهرمون همچین نخبه هایی داشته باشیم.ایشالاهمه کنکوری ها رشته دلخواهشون قبول شن.

hani

Manam movafegham plan gon amaraze mofaghait talashe

نی نی

دوستت دارم سجاد…

تبلیغات متنی