تاملند

پست تبلیغاتی

پست تبلیغاتی

مصاحبه با رتبه 12 کنکور تجربی 90

مصاحبه و گفتگو با میلاد صالحی، رتبه‌ی 6 منطقه‌ی 2 رشته تجربی کنکور ۹۰

مصاحبه و گفتگو با میلاد صالحی، رتبه‌ی 6 منطقه‌ی 2 رشته تجربی کنکور ۹۰

 

جایگاهی که در آن هستی، یعنی دانشجوی رشته‌ی پزشکی دانشگاه تهران، برای تو چه معنایی دارد؟ 
  سال دوم دبیرستان که در آزمون‌های کانون شرکت می‌کردم تصمیم گرفتم که بزرگ‌ترین هدف را انتخاب کنم. می‌دانستم که بزرگ‌ترین هدف باعث می‌شود که برنامه داشته باشم و درس بخوانم. بزرگ‌ترین آرزویی که داشتم تحصیل در دانشگاه تهران و پزشک شدن بود. از همان سال دوم دبیرستان با برنامه درس خواندم. الگوی من همیشه برادرم بود. وقتی دوم دبیرستان بودم او کنکور داشت و با داشتن برنامه نتیجه گرفت. این دیدگاه در خانواده‌ی ما به وجود آمد که برادرم چون در آزمون‌های برنامه‌ای شرکت می‌کرد و  با برنامه پیش می‌رفت، نتیجه گرفت. من هم با چنین ذهنیتی به برنامه‌ی راهبردی اعتماد کردم. می‌توانم بگویم که کل زندگی من و خانواده‌ام با برنامه‌ریزی پیش می‌رفت. در حال حاضر برادر کوچک‌ترم سوم دبیرستان است و او هم در آزمون‌های برنامه‌ای شرکت می‌کند. این خانواده‌ام بود که راه را به من نشان داد. من از گوش کردن به حرف‌های خانواده‌ام ضرر نکردم. 
 
از سال سوم راهنمایی بی‌وقفه در آزمون‌های برنامه‌ای شرکت کردی؟
 
بله فقط سال سوم دبیرستان وقفه‌ای پیش آمد که بعداً خیلی پشیمان شدم به طوری که حتی تا همین امروز هم این پشیمانی ادامه دارد. اما بعد از آن، کار را دوباره به صورت جدی شروع کردم. آن اوایل سردرگم بودم ولی برنامه‌ی راهبردی راه را به من نشان داد و این من بودم که باید راه را طی می‌کردم. تا جایی که خودم را می‌شناسم، در طی کردن راه موفق بودم. مهم این بود که من اعتماد داشتم که آزمون‌های برنامه‌ای راه درست را به من نشان می‌دهد و نتیجه‌ی اعتمادم را هم گرفتم. 
 
چه‌طور توانستی بین برنامه‌ی مدرسه و برنامه‌ی آزمون‌ها هماهنگی ایجاد کنی؟

 
هم مدرسه‌ی ما و هم چند مدرسه‌ی دیگر در همدان، برنامه‌ی راهبردی را خیلی قبول داشتند؛ یعنی اگر ما آزمون داشتیم، دبیر سعی می‌کرد تا ما را به همان مبحث برساند.
 
سال اول دبیرستان، دوره‌ای است که بچه‌ها سر انتخاب رشته تردید می‌کنند. آیا این تردید در تو هم به وجود آمد؟
 
برادر بزرگم ریاضی خوانده بود، برادر کوچکم نیز ریاضی می‌خواند، مادرم هم ریاضی خوانده است؛ اما پدرم تجربی خوانده و دکترای فیزیولوژی دارد. من دوست داشتم راه پدرم را بروم. به همین دلیل بدون تردید، رشته‌ی تجربی را انتخاب کردم. من دوست داشتم جای پدرم باشم. هدفم این است که وقتی پزشک شدم جزء هیئت علمی دانشگاه باشم و تدریس کنم. همیشه به کار پدرم علاقه‌مند بودم. وقتی پدرم را می‌دیدم انگیزه‌ی تلاش پیدا می‌کردم. مادرم بیش‌تر پیگیر کار آزمون‌هایم بود و پدرم مرا با رشته‌ی پزشکی آشنا کرد؛ به این صورت که مرا به دانشگاه و بخش‌های بیمارستان می‌برد. نقش مادرم هم در موفقیتم زیاد بود اما انگیزه‌ی اصلی را از پدرم گرفتم. پدرم به صورت غیر مستقیم بر کارهایم نظارت داشت و کاری به رتبه‌ام نداشت که حتماً تک‌رقمی بشود. فقط دوست داشت پزشک بشوم. برادرم هم بعد از هر آزمون زنگ می‌زد و از آزمونم می‌پرسید و اگر مشکلی داشتم سعی می‌کرد کمکم کند. 
 
زیست‌شناسی، پایه‌ی رشته‌ی تجربی است. برای عمیق شدن و بهتر شدن در این زمینه چه‌کار کردی؟
 
به نظر من باید به زیست‌شناسی طور دیگری نگاه کرد. خواندن درس زیست، دو جنبه دارد: یکی جنبه‌ی کنکوری است که همه، آن را مهم می‌دانند. البته همه‌ی درس‌ها مهم هستند ولی تأثیر زیست زیادتر است. جنبه‌ی دیگر هم که مد نظر من بود این بود که اگر می‌خواستم پزشک خوبی بشوم باید در این درس قوی باشم و این تسلط در دانشگاه هم کمکم می‌کند. مثلاً در یکی از کلاس‌های جنین‌شناسی حس می‌کردم آموخته‌های دبیرستان به کمکم آمده‌اند. من در اولین آزمونی که سال سوم دبیرستان شرکت کردم، رتبه‌ام 9 شد به دلیل این‌که زیست را خیلی خوب خوانده بودم. من از آزمون‌ها یاد گرفتم که زیست را چه‌طور بخوانم. هر بار که شیوه‌ی درس خواندنم را تغییر می‌دادم باز چیزهایی می‌دیدم که برایم جدید بود. چون مباحث درس زیست‌شناسی هر سال جدید می‌شود اگر بخواهیم فقط به سؤالات سال‌های قبل اکتفا کنیم، نتیجه نمی‌گیریم. سؤالات آزمون‌ها طوری بود که همه نوع تیپی را پوشش می‌داد. به نظر من اگر کسی می‌خواهد به تست‌های کنکور خوب جواب بدهد باید بتواند به تست‌های آزمون‌ها خوب جواب بدهد. سؤالات کنکور، خارج از این تست‌ها نیست. 
 
به دوران طلایی نزدیک می‌شویم. تو در این دوران چه‌کار کردی؟
 
بچه‌ها در نیم‌سال دوم احساس می‌کنند که برنامه‌ی راهبردی به کندی پیش می‌رود. حتی خود من هم اعتقاد داشتم یک ماه برای جمع‌بندی فرصت کمی است. با این حال با برنامه‌ی آزمون‌ها پیش رفتم و متوجه شدم که فرصت یک ماه، مناسب بود. دو تا از بهترین آزمون‌هایم مربوط به دوران طلایی بود. 
تعادل، اساس کیفیت است. آیا تو به آن اعتقاد داری؟
من کارنامه‌های کنکور را بررسی کردم و می‌خواستم بدانم اگر یک درس را بالا و یک درس را پایین بزنم چه اتفاقی می‌افتد. متوجه شدم کسی که درصدهایش تعادل دارد رتبه‌ی بهتری گرفته است. مثلاً کسی که درصدهایش تقریباً 70 بود رتبه‌ی 50 منطقه شده بود ولی کسی که در کارنامه‌اش 2 تا درصد 90 هم داشت 3000 شده بود. من از تابستان پیش‌دانشگاهی تصمیم گرفتم متعادل بخوانم.
 
این که گفتی دو سال آخر را با لذت درس خواندی چه دلیلی داشت؟
 
احساس می‌کردم هرچه بیش‌تر می‌خوانم بیش‌تر به هدفم نزدیک می‌شوم. تنها انگیزه‌ام هدفم بود. 
 
حتی اگر در آزمون‌ها نتیجه نمی‌گرفتی باز هم لذت می‌بردی؟
 
در این جور مواقع دو نوع احساس داشتم. یک احساس، موقتی بود و ناراحت می‌شدم که البته طبیعی بود. احساس دیگر این بود که انگیزه‌ام بیش‌تر می‌شد و تصمیم می‌گرفتم برای جبران کم‌کاری هفته‌ی گذشته، هفته‌ی بعد را بیش‌تر بخوانم. به نظرم این افت‌ها گاهی طبیعی است. 
 
شرکت در آزمون‌ها یک نوع تکرار است. کنکور هم یک نوع تکرار است. به نظرت می‌توان به  این تکرار به عنوان یک نقطه‌ی قوت نگاه کرد؟ 
 
یادم است که در کنکور 89 سؤالی آمده بود که دقیقاً مثال حل‌شده‌ی کتاب درسی بود. من به طور میانگین هر کتاب تستی را که داشتم 15 بار کار کرده بودم و سؤال‌ها را حفظ بودم. در کنکور هم دقیقاً همان سؤال‌ها آمده بود. بررسی کردم که هر سال در درس ریاضی، فیزیک و شیمی از 30 تا سؤال، 29 سؤال آن تکراری است. مشکل آن یکی دو سؤال را هم می‌توان از طریق کلاسور ارزیابی برطرف کرد. مطلب جالبی در مجله‌ی آزمون خواندم که نوشته بود: برای هر آزمون، 200 سؤال تهیه می‌شود و دانش‌آموزان، 20 آزمون دارند. با این حساب تعداد سؤالات، 4000 سؤال می‌شود. بنابراین امکان ندارد در کنکور سؤالی بیاید که جزء این‌ها نباشد. انواع تیپ‌های سؤال در آزمون‌ها هست؛ مثلاً مبحث الکتریسیته‌ی ساکن، 5 نوع تیپ دارد و این 5 نوع تیپ در آزمون‌ها هم می‌آید. کار ما این است که بتوانیم بهترین تیپ سؤال را در کلاسور ارزیابی تشخیص بدهیم. 
 
برای کارایی بهتر کلاسور ارزیابی، اشتباهات خودت را چه‌طور طبقه‌بندی می‌کردی؟
 
من هر سؤالی که غلط جواب می‌دادم، علامت‌گذاری می‌کردم و علت اشتباهم را بالای آن می‌نوشتم. دقیقاً کاری را می‌کردم که در کتاب اشتباهات متداول رواج داشت. این کتاب به نظر من استثنایی است. متأسفانه من یک ماه آخر با آن آشنا شدم. یک کتاب تخصصی است. این کتاب می‌تواند اشتباهات را کاهش بدهد. به نظر من فرق بچه‌ها با هم سر جلسه‌ی کنکور میزان دقت آن‌هاست. 
 
بچه‌هایی مثل تو مشکل عدم دقت ندارند و باید مراقب باشند که دچار عدم تمرکز نشوند.
 
خیلی‌ها فکر می‌کنند تمرکز یک چیز شخصی است و حالت روانی دارد. این عقیده درست است اما می‌توان عدم تمرکز را اصلاح کرد. به نظرم یک راه برای افزایش تمرکز، کار کردن تست‌های آسان است. بعضی‌ از بچه‌ها تمرین تست‌‌های آسان را برای کنکور مفید نمی‌دانند؛ ولی تست‌های آسان، پیش‌نیاز تست‌های دشوار است. بیش‌ترِ بچه‌ها به این موضوع توجه نمی‌کنند و خودشان را با تست‌های تألیفی و سخت، دچار بحران و عدم تمرکز می‌کنند.
 
چه‌طور‌ می‌توان هم مستقل کار کرد و هم با برنامه‌ی راهبردی منطبق بود؟ این پارادوکس را چگونه حل کردی؟

 
مستقل بودن من، در طول برنامه بود و شخصیت من با برنامه‌ی راهبردی تعریف شده بود. من برنامه‌ی راهبردی را هضم کرده بودم و آن را برای خودم درونی کرده بودم. تلاش کردم خودم را در طول برنامه قرار بدهم. حتی یک بار هم برخلاف برنامه‌ی راهبردی عمل نکردم. خانواده‌ام مرا با برنامه‌ی راهبردی می‌شناختند.
 
زنگ‌های ورزش، ورزش می‌کردی یا درس می‌خواندی؟
 
ورزش می‌کردم. ما در سال پیش‌دانشگاهی یک گروه دوستی داشتیم و بدون این‌که حسادت کنیم، از هم الگو می‌گرفتیم. همیشه با هم بودیم. 12 نفر از گروه‌مان، دندان‌پزشکی قبول شدند، 3 نفر هم رتبه‌ی زیر 100 آوردند. به نظرم علتش این بود که تک‌بعدی نبودیم. 
 
فضای دانشگاه و دوستی‌هایش هم به همین صورت است؟
 
به لطف مجله‌ی آزمون همه‌ی ما همدیگر را در دانشگاه می‌شناسیم و فضای دوستانه‌ی خوبی به وجود آمده است. هنوز هم تفریح و درس‌ خواندنمان با هم است. 
 
ده سال دیگر کجایی؟

 به امید خدا دوست دارم جراحی عمومی بخوانم. دوره‌ی فوق تخصص جراحی قلب، خیلی طولانی است ولی عشق به رشته‌ی پزشکی، سختی‌ را هموار می‌کند. بچه‌های سر کلاس دلشان به دو چیز گرم است؛ یکی عشق خدمت به مردم، یکی هم تحصیل در دانشگاه تهران. 

ارسال دیدگاه

1
0

1 نظرات جدید
0 پاسخ به نظرات
0 دنبال کنندگان
 
بیشترین واکنشها به نظر
داغترین موضوع نظر
1 نظر نویسندگان
  عضویت  
جدیدترین قدیمی ترین بیشترین رای
اطلاع از
صهيب

اگه می شد مصاحبه ی نفرات برتر فنی وکاردانش را بزارید بهتر می شد

تبلیغات متنی